مکالمه روزمره زبان انگلیسی

در این مطلب به بررسی و مکالمه روزمره و آشنایی با اصطلاحات و موضوعات مختلف می پردازیم و در هر بخش فایلی صوتی مربوط به همان مکالمه را قرار میدهیم. در هر بخش علاوه بر متن انگلیسی ترجمه و برگردان فارسی آن مکالمه نیز قرار داده شده است که کمک شایانی به شما خواهد کرد.

مکالمه روزمره زبان انگلیسی – سلام و احوال پرسی 

مکالمه اول – سلام و احوال پرسی 

سلام، در چه حالی؟
A: Hi, how are you doing?

من خوبم، خودت در چه حالی؟
B: I’m fine. How about yourself?

من خیلی خوبم. ممنون که پرسیدی.
A: I’m pretty good. Thanks for asking.

مشکلی نیست. چطوری؟
B: No problem. So how have you been?

عالی هستم. تو چطور؟
A: I’ve been great. What about you?

خوب هستم. دانشگاه می روم.
B: I’ve been good. I’m in school right now.

کدام دانشگاه می روی؟
A: What school do you go to?

به پی سی سی می روم.
B: I go to PCC.

از آنجا خوشت می آید ؟
A: Do you like it there?

خوب است. دانشگاه واقعا بزرگی است.
B: It’s okay. It’s a really big campus.

موفق باشی در دانشگاه.
A: Good luck with school.

خیلی ممنون.
B: Thank you very much.

مکالمه دوم – سلام و احوال پرسی 

خوبی؟
A: How’s it going?

من خوبم. تو چطور؟
B: I’m doing well. How about you?

بهتر از این نبودم. ممنون
A: Never better, thanks.

خب اخیرا چطور بودی؟
B: So how have you been lately?

اتفاقا خیلی خوب بودم. تو چطور؟
A: I’ve actually been pretty good. You?

من در حال حاضر دانشگاه می روم.
B: I’m actually in school right now.

کدام دانشگاه درس می خوانی ؟
A: Which school do you attend?

به دانشگاه پی سی سی می روم.
B: I’m attending PCC right now.

لذت می بری در آنجا؟
A: Are you enjoying it there?

بد نیست. کلی آدم آنجا هست.
B: It’s not bad. There are a lot of people there.

موفق باشی.
A: Good luck with that.

ممنون.
B: Thanks.

مکالمه سوم – سلام و احوال پرسی 

امروز در چه حالی؟
A: How are you doing today?

عالی هستم. شما چطور؟
B: I’m doing great. What about you?

من کاملا خوب هستم، ممنون از شما.
A: I’m absolutely lovely, thank you.

همه چیز خوب است؟
B: Everything’s been good with you?

بهتر از این نبوده ام. خودت چطور؟
A: I haven’t been better. How about yourself?

تازگی دانشگاه می روم.
B: I started school recently.

کجا دانشگاه می روی؟
A: Where are you going to school?

به پی سی سی می روم.
B: I’m going to PCC.

تا الان چطور بوده است؟
A: How do you like it so far?

تا الان که خوب بوده است. کلاس هایم خیلی خوب هستند.
B: I like it so far. My classes are pretty good right now.

برایت آرزوی موفقیت می کنم.
A: I wish you luck.

خیلی ممنون.
B: Thanks a lot.

مکالمه روزمره زبان انگلیسی – آب و هوا

مکالمه اول – آب و هوا

امروز، روز بدی است.
A: It’s an ugly day today.

می دانم. فکر می کنم که باران بیاید.
B: I know. I think it may rain.

وسط تابستان است، امروز نباید باران بیاید.
A: It’s the middle of summer, it shouldn’t rain today.

عجیب خواهد بود.
B: That would be weird.

بله، مخصوصا از آنجایی که هوا ۹۰ درجه است.
A: Yeah, especially since it’s ninety degrees outside.

می دانم، وحشتناک خواهد بود اگر باران بیاید و بیرون گرم باشد.
B: I know, it would be horrible if it rained and it was hot outside.

بله، وحشتناک خواهد بود.
A: Yes, it would be.

واقعا آرزو می کنم که هر روز انقدر گرم نبود.
B: I really wish it wasn’t so hot every day.

منم همینطور. تا زمستان روز ها را خواهم شمرد.
A: Me too. I can’t wait until winter.

من هم زمستان را دوست دارم ولی گاهی اوقات خیلی سرد می شود.
B: I like winter too, but sometimes it gets too cold.

من سرما را به گرما ترجیح می دهم.
A: I’d rather be cold than hot.

منم همینطور.
B: Me too.

مکالمه دوم – آب و هوا

امروز هوا خیلی خوب به نظر نمی آید.
A: It doesn’t look very nice outside today.

راست می گویی. فکر کنم که بعدا باران بیاید.
B: You’re right. I think it’s going to rain later.

وسط تایستان نباید باران بیاید.
A: In the middle of the summer, it shouldn’t be raining.

به نظر درست نیست.
B: That wouldn’t seem right.

با در نظر گرفتن اینکه بیرون هوا ۹۰ درجه است، باران آمدن عجیب خواهد بود.
A: Considering that it’s over ninety degrees outside, that would be weird.

دقیقا، اگر باران بیاید، هوا خوب نخواهد شد. چون خیلی گرم است.
B: Exactly, it wouldn’t be nice if it started raining. It’s too hot.

می دانم، کاملا درست می گویید.
A: I know, you’re absolutely right.

امیدوارم روزی هوا خنک شود.
B: I wish it would cool off one day.

من هم همین آرزو را دارم، دوست دارم زمستان زود تر بیاید.
A: That’s how I feel, I want winter to come soon.

از زمستان لذت می برم، اما گاهی خیلی سرد می شود.
B: I enjoy the winter, but it gets really cold sometimes.

می دانم که چه می گویی، ولی من ترجیح می دهم سردم باشد تا گرم.
A: I know what you mean, but I’d rather be cold than hot.

من هم دقیقا همین حس را دارم.
B: That’s exactly how I feel.

مکالمه سوم – آب و هوا

کاش امروز، روزی بهتر بود.
A: I wish it was a nicer day today.

موافقم. امیدوارم باران نیاید.
B: That is true. I hope it doesn’t rain.

وسط تابستان که بارن نمی آید.
A: It wouldn’t rain in the middle of the summer.

اگر الان هوا شروع به باریدن کند، عجیب خواهد بود.
B: It wouldn’t seem right if it started raining right now.

عجبیب خواهد بود، اگر در هوای ۹۰ درجه ای باران بیاید.
A: It would be weird if it started raining in ninety degree weather.

هر بارانی الان بیهوده خواهد بود.
B: Any rain right now would be pointless.

درسته. واقعا بیهوده خواهد بود.
A: That’s right, it really would be.

امیدوارم کمی هوا خنک شود.
B: I want it to cool down some.

منظورت را می فهمم، نمی توانم تا زمستان صبر کنم.
A: I know what you mean, I can’t wait until it is winter.

زمستان عالی است. ولی کاش بعضی وقت ها انقدر سرد نمی شد.
B: Winter is great. I wish it didn’t get so cold sometimes though.

من زمستان را به تابستان ترجیح می دهم.
A: I would rather deal with the winter than the summer.

منم همین حس را دارم.
B: I feel the same way.

مکالمه چهارم – آب و هوا

عجب روز خوبی است.
A: It’s such a nice day.

بله، روز خوبیست.
B: Yes, it is.

به نظر می رسد به زودی باران بگیرد.
A: It looks like it may rain soon.

بله، امیدوارم باران بگیرد.
B: Yes, and I hope that it does.

چرا؟
A: Why is that?

هوای صاف پس از باران را دوست دارم.
B: I really love how rain clears the air.

منم همینطور. پس از باران همیشه بوی تازگی می آید.
A: Me too. It always smells so fresh after it rains.

بله، ولی من هوای شب را پس از باران دوست دارم.
B: Yes, but I love the night air after it rains.

واقعا؟ چرا؟
A: Really? Why is it?

چون می توانی ستاره ها را به خوبی ببینی.
B: Because you can see the stars perfectly.

واقعا امیدوارم امروز باران بیاید.
A: I really hope it rains today.

بله، منم همینطور.
B: Yeah, me too.

مکالمه پنجم – آب و هوا

به نظرت امروز روز خوبی نیست؟
A: Isn’t it a nice day?

واقعا که هست.
B: It really is.

به نظر ممکن است امروز باران بیاید.
A: It seems that it may rain today.

امیدوارم که بیاید.
B: Hopefully it will.

چطور؟
A: How come?

آسمان صاف پس از باران را دوست دارم.
B: I like how clear the sky gets after it rains.

منم اینگونه حس می کنم. بوی خیلی خوبی پس از باران می آید.
A: I feel the same way. It smells so good after it rains.

من مخصوصا هوای شب را وقتی باران می بارد دوست دارم.
B: I especially love the night air when it rains.

جدی؟ چرا؟
A: Really? Why?

ستاره ها پس از باران خیلی نزدیکتر به نظر می رسند.
B: The stars look so much closer after it rains.

واقعا دوست دارم که امروز باران بیاید.
A: I really want it to rain today.

بله، منم همینطور.
B: Yeah, so do I.

مکالمه ششم – آب و هوا

به نظرت بیرون هوا خوب نیست؟
A: Don’t you think it’s nice out?

بله، به نظرم هوا خوب است.
B: Yes, I think so too.

فکر کنم که باران بگیرد.
A: I think that it’s going to rain.

امیدوارم که باران بگیرد.
B: I hope that it does rain.

باران را دوست داری؟
A: You like the rain?

آسمان پس از باران خیلی صاف به نظر می رسد. خیلی دوستش دارم.
B: The sky looks so clean after it rains. I love it.

می فهمم. باران هوا را مطبوع تر می کند.
A: I understand. Rain does make it smell cleaner.

هوای شب را پس از باران بیشتر دوست دارم.
B: I love most how it is at night after it rains.

چطور؟
A: How come?

پس از باران ستاره ها را می توانی خیلی واضح تر ببینی.
B: You can see the stars so much more clearly after it rains.

خیلی دوست دارم امروز باران بگیرد.
A: I would love for it to rain today.

منم همینطور.
B: I would too.

مکالمه هفتم – آب و هوا

واقعا دوست دارم این آخر هفته به ساحل بروم.
A: I really want to go to the beach this weekend.

به نظر خوش بگذرد. هوا چطور خواهد بود؟
B: That sounds like fun. What’s the weather going to be like?

شنیدم که این آخر هفته هوا گرم است.
A: I heard that it’s going to be warm this weekend.

هوا مناسب در ساحل بودن خواهد بود؟
B: Is it going to be perfect beach weather?

فکر کنم.
A: I believe so.

خوبه. امیدوارم هوا این آخر هفته خنک نشود.
B: Good. I hope it doesn’t cool off this weekend.

موافقم. خیلی دوست دارم به ساحل بروم.
A: I know. I really want to go to the beach.

ولی خودت می دانی که هوای کالیفرنیا واقعا غیر قابل پیش بینی است.
B: But you know that California weather is really unpredictable.

راست می گویی. یک لحظه هوا گرم و لحظه ی دیگر هوا سرد است.
A: You’re right. One minute it’s hot, and then the next minute it’s cold.

ای کاش هوا همینطور که هست بماند.
B: I really wish the weather would just stay the same.

منم همینطور. در آن صورت می توانیم کارهایمان را جلوتر برنامه ریزی کنیم.
A: I do too. That way we can have our activities planned ahead of time.

بله، بدان شکل همه چیز آسان تر خواهد بود.
B: Yeah, that would make things a lot easier.

مکالمه هشتم – آب و هوا

دوست دارم این آخر هفته به ساحل بروم.
A: I would like to take a trip to the beach this weekend.

سفری به ساحل خوب خواهد بود. هوا چطور است؟
B: A trip to the beach would be fun. How is the weather going to be?

برمبنای پیش بینی آب و هوا، این آخر هفته هوا گرم خواهد بود.
A: The forecast says that it will be warm on the weekend.

پس فکر می کنی که هوا برای ساحل رفتن عالی باشد؟
B: So do you think it’ll be perfect weather for the beach?

به نظر که این طور خواهد بود.
A: It sounds like it will be.

واقعا امیدوارم که سرد نشود.
B: I really hope it doesn’t get cold.

همه چیز را خراب خواهد کرد، خیلی دوست دارم به ساحل بروم.
A: That would ruin things, I want to go so badly.

هوای کالیفرنیا غیر قابل پیش بینی است، هرگز نمی توانی مطمئن باشی.
B: The weather in California is unpredictable, so you never know.

درست است. هوا دائما در حال تغییر است.
A: That is true. The weather is constantly changing.

خوب می شد اگر هوا هرگز تغییر نمی کرد.
B: It would be nice if the weather would never change.

عالی است، اینطوری می توانیم زودتر برنامه ریزی کنیم.
A: That would be great, then we could plan things sooner.

بله. هوای قابل پیش بینی زندگی را آسان تر می کند.
B: True. Predictable weather would make life easier.

مکالمه نهم – آب و هوا

خوب می شود اگر زمانی در همین آخر هفته به ساحل برویم.
A: It would be nice to go to the beach sometime this weekend.

هوا چطور خواهد بود؟ من هم شاید بخواهم بروم.
B: What’s the weather going to be like? I may want to go too.

هوای این آخر هفته قرار است که گرم باشد.
A: The weather this weekend is supposed to be warm.

هوای خوبی برای ساحل رفتن خواهد بود؟
B: Will it be good beach weather?

فکر کنم.
A: I think it will be.

خوب نخواهد بود اگر این آخر هفته هوا سرد شود.
B: It wouldn’t be good if it got cold this weekend.

امیدوارم هوا گرم بماند، می خواهم که این سفر بدون نقص باشد.
A: I want this trip to be perfect, I hope it stays warm.

این هوای کالیفرنیا خیلی نا مطمئن است، غیر ممکن است که بدانی چه اتفاقی خواهد افتاد.
B: This California weather is so uncertain, it’s impossible to know what’ll happen.

می دانم، هر روز هوا به نظر متفاوت می رسد.
A: I know. Every day the weather seems different.

کاش که همیشه انقدر غیر قابل پیش بینی نبود.
B: I would love it if it wasn’t always so unpredictable.

بدان شکل برنامه ریزی برای ما آسان تر خواهد بود.
A: That would make it easier for us to make plans.

درسته. همه چیز آسان تر است وقتیکه می دانی هوا چطور خواهد بود.
B: I know. Things are easier when you know what the weather’s going to be like.

مکالمه روزمره زبان انگلیسی – تماس تلفنی با یک دوست

مکالمه اول – تماس تلفنی با یک دوست

سلام، ممکن است لطفا با آلیس صحبت کنم؟
A: Hello, may I speak to Alice please?

خودم هستم. چطوری؟
B: This is she. How’s it going?

تمام روز را داشتم باهات تماس می گرفتم.
A: I’ve been trying to call you all day.

ببخشید. داشتم نظافت می کردم.
B: Sorry about that. I was cleaning up.

عیب ندارد.
A: It’s okay.

خب درباره چی می خواستی صحبت کنی؟
B: So what were you calling me about?

هیچی، فقط می خواستم ببینم که دوست داری فردا را با هم بگذرونیم.
A: Oh, I just wanted to see if you wanted to hang out tomorrow.

حتما، دوست داری چکار کنیم؟
B: Sure, what did you want to do?

بریم یک فیلمی چیزی ببینیم.
A: Maybe we can go see a movie or something.

خوبه. باشه.
B: That sounds like fun. Let’s do it.

پس، فردا می بینمت.
A: I’ll see you tomorrow then.

می بینمت. خدا نگهدار.
B: See you then. Goodbye.

مکالمه دوم – تماس تلفنی با یک دوست

سلام، چطوری. آلیس آنجاست؟
A: Hi, how are you. Is Alice there?

خودمم. چه خبر؟
B: Speaking. What’s up?

چرا جواب تلفن را نمیدی؟
A: Why haven’t you answered the phone?

ببخشید، کار داشتم.
B: My bad, I had chores to do.

مشکلی نیست.
A: That’s all right.

چه کار داشتی؟
B: What was the reason for your call?

می خواهم که فردا با هم کاری کنیم.
A: I want to do something tomorrow with you.

خوبه. چی در نظر داری؟
B: Sounds good. What did you have in mind?

داشتم فکر می کردم که بریم یک فیلم ببینیم.
A: I was thinking about seeing a movie.

باشه، بریم.
B: Okay, let’s go see a movie.

پس تا فردا خداحافظ
A: Until then.

خداحافظ.
B: Talk to you later.

مکالمه سوم – تماس تلفنی با یک دوست

آلیس در دسترس است؟ [آیا آلیس هست؟]
A: Is Alice available?

خودم هستم.
B: You’re talking to her.

امروز صد بار باهات تماس گرفتم.
A: I’ve called you a hundred times today.

داشتم کاری انجام می دادم. عذر می خواهم.
B: I was busy doing something. I apologize.

مشکلی نیست.
A: No problem.

چیزی احتیاج داشتی؟
B: Did you need something?

دوست داری فردا جایی برویم؟
A: Did you want to do something tomorrow?

جای خاصی می خواهی بروی؟
B: Is there somewhere special you wanted to go?

سینما چطور است؟
A: How about a movie?

به نظر خوبه.
B: A movie sounds good.

پس، فردا باهام تماس بگیر.
A: Call me tomorrow then.

فردا می بینمت.
B: I will see you tomorrow.

مکالمه روزمره زبان انگلیسی – توصیف افراد

مکالمه اول – توصیف افراد

اون دختر جدید رو تو مدرسه دیدی؟
A: Have you seen the new girl in school?

نه، ندیدم.
B: No, I haven’t.

واقعا که زیباست.
A: She’s really pretty.

برایم توصیفش کن.
B: Describe her to me.

خیلی قد بلند نیست.
A: She’s not too tall.

خب، قدش چقدر است؟
B: Well, how tall is she?

دقیقا ۵ فوت است.
A: She’s about five feet even.

خب، چه شکلی است؟
B: What does she look like, though?

چشم های قهوه ای خیلی روشنی دارد.
A: She has pretty light brown eyes.

فکر کنم بدونم داری درباره کدام دختر صحبت می کنی.
B: I may know which girl you’re talking about.

پس او را دیده ای؟
A: So you have seen her around?

بله، دیدم.
B: Yes, I have.

مکالمه دوم – توصیف افراد

یک دختر جدید به مدرسه آمده است، او را دیده ای؟
A: There’s a new girl in school, have you seen her yet?

او را هنوز ندیده ام.
B: I haven’t seen her yet.

به نظرم او بسیار زیباست.
A: I think that she is very pretty.

از ظاهرش برایم بگو.
B: Tell me how she looks.

قد او کوتاه است.
A: She’s kind of short.

قدش چقدر است؟
B: What height is she?

او احتمالا در حدود ۵ فوت است.
A: She’s probably about five feet.

این خوب است، اما به من بگو او چه شکلی است.
B: That’s nice, but tell me what she looks like.

اولین چیزی که نظر مرا جلب کرد، چشمان قهوه ای زیبایش بود.
A: The first thing I noticed was her beautiful brown eyes.

فکر کنم قبلا با او برخوردی داشته ام.
B: I think I might’ve bumped into her before.

یعنی قبلا او را دیده ای؟
A: Are you telling me that you’ve seen her before?

فکر کنم.
B: I believe so.

مکالمه سوم – توصیف افراد

اون دختر جدید رو دیدی؟
A: Have you met the new girl?

نه، تو دیدی؟
B: No. Have you?

او یکی از زیبا ترین دختر های مدرسه است.
A: She’s one of the prettiest girls at the school.

چه شکلیه؟
B: What does she look like?

خیلی کوتاهه.
A: Well, she’s quite short.

فکر می کنی قدش چقدره؟
B: How tall would you say that she is?

بنظرم ۵ فوت بیشتر نباشه.
A: I would say she’s only five feet.

خصوصیات صورتش چطور؟
B: What about her facial features?

چشم های قهوه ای روشن کاملا زیبایی دارد.
A: She has light brown eyes, absolutely beautiful.

فکر کنم بدونم کی رو میگی.
B: I think I know who you’re talking about.

تا حالا دیدیش؟
A: Have you seen her?

آره فکر کنم.
B: I think that I have.

مکالمه روزمره زبان انگلیسی – ابراز نگرانی

مکالمه اول -ابراز نگرانی

چرا دیروز مدرسه نیامدی؟
A: Why weren’t you at school yesterday?

حالم زیاد خوب نبود.
B: I wasn’t really feeling well.

چی شده بود؟
A: What was wrong with you?

دلم درد می کرد.
B: My stomach was upset.

الان بهتری؟
A: Do you feel better now?

هنوز کامل خوب نشده ام.
B: I don’t really feel too well yet.

به چیزی نیاز داری که حالت را بهتر کند؟
A: Do you want anything to make you feel better?

نه، ممنون. دارو مصرف کرده ام.
B: No, thanks. I already took some medicine.

امیدوارم خوب بشی.
A: I hope you feel better

ممنون.
B: Thank you.

مکالمه دوم -ابراز نگرانی

به چه دلیل مدرسه نیامدی؟
A: What reason do you have for missing school?

مریض بودم.
B: I was sick.

چه مریضی ؟
A: How were you sick?

دل درد داشتم.
B: I had a stomachache.

بهتر شدی؟
A: Did it get any better?

هنوز حالم خوب نشده.
B: I’m still feeling under the weather.

دارویی برای دل دردت می خواهی؟
A: Would you like anything for your stomach?

یه چیزایی خوردم.
B: I took something earlier.

امیدوارم بهتر بشی.
A: Get better.

خیلی ممنون.
B: Thanks a lot.

مکالمه سوم -ابراز نگرانی

چرا دیروز مدرسه نرفتی؟
A: Why didn’t you go to school yesterday?

چون حالم بد بود خونه موندم.
B: I stayed home because I wasn’t feeling well.

مشکلت چی بود؟
A: What was your problem?

دلم درد می کرد.
B: My stomach was bothering me.

الان بهتری؟
A: Are you feeling any better?

هنوز یکم درد دارم.
B: I’m still feeling a little sick.

دارم میرم مغازه، پپتو بیزمول (داروی دل درد) برات بگیرم؟
A: I’m going to the store, would you like any Pepto Bismol?

نیازی نیست.
B: That’s okay.

امیدوارم بهتر بشی.
A: I hope you feel better.

ممنونم.
B: I’d appreciate that.

مکالمه روزمره زبان انگلیسی – ابراز خوشحالی

مکالمه اول -ابراز خوشحالی

خبر خوب را شنیدی؟
A: Did you hear the good news?

نه، نشنیدم.
B: No, I haven’t.

ترفیع گرفتم.
A: I got a promotion at my job.

واقعا؟
B: Did you really?

جدی می گم، خیلی هیجان زده ام.
A: Seriously, I am so excited.

خب، مبارک باشه.
B: Well, congratulations.

ممنون.
A: Thank you.

خیلی برات خوشحال شدم.
B: I’m so happy for you.

جدی می گی؟
A: Really?

بله، استحقاقش را داری.
B: Yes. You really deserved this.

واقعا؟
A: You think so?

بله، آفرین.
B: Yes. Good for you.

مکالمه دوم -ابراز خوشحالی

خبر خوب منو شنیدی؟
A: Have you heard my good news?

چیزی هنوز به من نگفتی.
B: You haven’t told me anything yet.

اوایل همین هفته در کارم ترفیع گرفتم.
A: I got a promotion at work earlier this week.

راست می گی؟
B: Is that right?

حقیقته. خیلی خوشحالم.
A: It’s the truth. I am really happy.

ترفیعت مبارک باشه.
B: Congratulations on your promotion.

خیلی ازت ممنونم.
A: Thank you very much.

خیلی برات خوشحالم.
B: I am really excited for you.

واقعا؟
A: Are you really?

جدی میگم. شایسته ی این ترفیع هستی.
B: I’m serious. You deserved this promotion.

واقعا اینطوری فکر می کنی؟
A: Is that what you really think?

بله.
B: Yes, I do.

مکالمه سوم -ابراز خوشحالی

بهت نگفتم چی شده، گفتم؟
A: I haven’t told you what happened yet, have I?

من که چیزی نشنیدم.
B: I haven’t heard anything.

رییسم ترفیعی بهم پیشنهاد کرد و من هم قبول کردم.
A: My boss offered me a promotion, and I took it.

جدی می گی؟
B: Are you serious?

بله، خیلی هم هیجان دارم.
A: Yes, I am really excited.

عالیه، مبارک باشه.
B: That’s great. Congratulations.

ممنونم.
A: I appreciate that.

نمی دونی که چقدر برایت خوشحالم.
B: You have no idea how happy I am for you.

واقعا؟
A: For real?

می دونم که بهترین گزینه برای آن ترفیع بودی. جدی میگم.
B: I believe you were the best choice for that promotion. I really do.


نویسنده: رضا

A distant tour begins with one step… سفري به طول هزارفرسنگ با يك گام آغاز مي شود...

انتشار این نوشته در

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *



کلیه حقوق متعلق به وب سایت سرای عالی ترجمه می باشد. - © Hcot.IR & استفاده از مطالب با ذکر نام و لینک سرای عالی ترجمه مجاز می باشد.