آشنایی با اسرار آموزش موفقیت آمیز زبان
این مقاله به راز آموزش موفقیت آمیز زبان اشاره می کند . رازی که می تواند همه زبان آموزان را به سمت پیروزی سوق دهد…
ما میخواهیم رازی را به شما بگوییم.
تنها چیزی که باعث میشود تا تلاشهای شما برای یادگیری زبانی جدید، بسیار موفقیتآمیزتر باشد.
چیزی که باعث شود شما متمرکز و با انگیزه بمانید.
چیزی که باعث شود شما خیلی سریعتر یاد بگیرید.
و آن راز چیست؟
در واقع، خیلی آسان است:
این که بدانید چرا آن کار را انجام میدهید.
بله، واضح به نظر میرسد. اما در واقع، دلیلی که بیشتر افراد تسلیم می شوند یا به آن سرعتی که برنامهریزی کرده بودند یاد نمیگیرند این است که هدفی مشخص ندارند.
برای حرفهای شدن در یک زبان، شما باید تا جایی که میشود آن زبان را به کار برید. شما باید با مردم صحبت کنید، بخوانید، و نوشتن در آن زبان را تمرین کنید.
برای مثال اگر شما تصمیم بگیرید که میخواهید ژاپنی را به خاطر یادگیری خود ژاپنی بیاموزید (و در ژاپن زندگی نمیکنید) انجام این کار به واقع برایتان خیلی سخت میشود.
بدون داشتن هیچ سناریویی در زندگی واقعی که یادگیری خود را بر مبنای آن بگذارید، دنبال کردن موفقیت خود یا باانگیزه ماندن سخت خواهد بود. بدون داشتن هدفی واضح از آنچه که میخواهید بیاموزید و زمان به انجام رسیدنش، با سرعت ادامه دادن یا تصمیم گرفتن به خواندن چیزی سخت میشود. ژاپنی زبانی پیچیده است و، اگر نمیدانید که از کجا شروع کنید، یا چرا باید از حیطهی خاصی از لغات شروع کنید، حفظ علاقهی خود سخت میشود.
از طرفی دیگر، اگر شما هدفی مشخصی داشته باشید، این کار خیلی خیلی راحتتر می شود.
برای مثال، اگر شما میخواهید اسپانیایی بیاموزید تا در سفر بعدی خود به مادرید برای سفارش غذا در رستوران راحت باشید، میدانید که قبل از رفتن روی چه نوع لغاتی تمرکز کنید. شما همچنین میدانید که باید بیشتر روی خواندن و صحبت کردن تمرکز کنید، چون اینها مهارتهایی هستند که برای فهمیدن فهرست غذا و سفارش آن لازم دارید.
وقتی شما به مادرید رسیدید، به رستوران ها و کافه ها می روید و این لغات و عبارات را در زندگی واقعی تمرین میکنید. این همان ‘امتحان’ خواهد بود – که آیا گارسون صحبت شما را متوجه میشود یا نه. و این چیزی است که شما را به طرف هدفتان سوق میدهد.
یا بیایید بگوییم که شما باید انگلیسی خود را ارتقا دهید چون میخواهید به دانشگاهی در لندن درخواست تحصیل بفرستید، و باید برای مصاحبه بروید. دوباره، شما دلیلی بسیار قدرتمند دارید که بخواهید عالی باشید. شما هدفی مشخص دارید. و میتوانید از این برای هدایت یادگیری خود هم استفاده کنید، چون شما میدانید که باید روی انگلیسی آکادمیکی تمرکز کنید که با موضوعی که میخواهید در آن تحصیل کنید مرتبط است.
و، البته، ‘امتحان’ این خواهد بود که آیا مصاحبه به خوبی پیش میرود یا نه و جایگاه خود را در دانشگاه خواهید داشت یا نه!
این به این معنی نیست که شما نباید به خودتان زحمت دهید تا زبانی را یاد بگیرید فقط به این دلیل که در آیندهی نزدیک برایتان مزیتی نخواهد داشت. فراتر از آن.
معنایش این است، به محض این که تصمیم گرفتید زبانی را بیاموزید، مهم است تا برای خود اهداف واضح و دست یافتنی داشته باشید و باید در زمانی مشخص آنها را کامل کنید.
پس، به جای این که بگویید ‘من میخواهم ژاپنی بیاموزم’، بهتر است تا بگویید ‘من میخواهم تا آخر سال بتوانم تمام لغات آهنگ J-Pop مورد علاقه ام را بخوانم (و آن را متوجه شوم!)’. یا، ‘من میخواهم قادر باشم یک مکالمهی ژاپنی پنج دقیقهای را با گارسون در رستوران سوشی مورد علاقهام برقرار کنم’ یا حتی به طور جاه طلبانهتر، ‘من میخواهم بعد از پنج سال قادر باشم تا اشعار چیتو کیتاهارا به زبان اصلی بخوانم’.
مسألهی مهم، هدفی که انتخاب میکنید نیست، صرفاً این است که شما دقیقاً میدانید برای جلو راندنِ چه چیزی کار میکنید، میتوانید موفقیت خود را بسنجید و به اندازهی کافی به دستیابی آن اهمیت میدهید که تا انتهای مسیر را بدانید.