کارآمدی کتاب آموزش زبان انگلیسی
شروع جدی یادگیری زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگری میتواند خیلی هیجانانگیز باشد. خودتان را در آینده، در موقعیتی تصور میکنید که با هرکسی که دوست دارید، روان و شیوا صحبت میکنید. به موقعیت و یا دانشگاهی که دوست دارید بهراحتی دست پیدا میکنید. و یا اگر جهانگرد باشید، هرجایی که دوست داشتید میروید و بهراحتی با مردم آنجا ارتباط برقرار میکنید.
وقتیکه تصمیمی جدی برای شروع یادگیری زبان انگلیسی میگیرید؛ اولین کاری که انجام میدهید چیست؟ احتمالاً به یک کتابفروشی میروید و کلی کتاب گرامری قطور و کتابهای لغت، و در کل کتاب آموزش زبان انگلیسی میخرید. باوجوداینکه بنده شدیداً مخالف کتاب آموزش زبان انگلیسی هستم، به نظرم زبانآموز تقصیری دراینباره ندارد. بههرحال وقتیکه کتابهای آموزش زبان انگلیسی توسط تقریباً تمامی کلاسهای آموزش زبان، در هر کجایی که فکرش را بکنید، استفاده میشوند؛ احتمالاً برای شما نیز مناسب و لازم باشند. درست نیست؟
متأسفانه در اینجا (و البته خیلی جاهای دیگر) اگر همان کاری را انجام دهید که دیگران انجام میدهند، بهاحتمالزیاد هیچوقت به آرزویتان نمیرسید. افراد موفق همیشه راههایی انتخاب میکنند که دیگران معمولاً به آن توجهی ندارند. اما بگذارید نگاهی دقیقتر به آموزش و یادگیری زبان انگلیسی از طریق کتابهای آموزشی بیندازیم.
اصلا چرا زبان انگلیسی میخوانیم ؟
آیا تنها میخواهی که یک روزنامه را بتوانی به زبان انگلیسی بخوانی؟ یا یک فیلم زبان انگلیسی نگاه بکنی؟ یا کلاً دوست داری که دستور زبان انگلیسی را به هر دلیلی بلد باشی؟
هدف نهایی شما از یادگیری زبان انگلیسی، کاملاً میتواند بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی، که مناسب شما باشد را تعیین کند. برای اکثر مردم، هدف واقعی و نهایی از خواندن زبان انگلیسی این است که قادر باشند با انگلیسیزبانان، بهراحتی مکالمه به زبان انگلیسی داشته باشند و بهراحتی بتوانند ارتباط برقرار کنند.
اما برقراری ارتباط به چه معنایی است؟ و تو چگونه میتوانی که این مهارت را به بهترین شیوهی ممکن در خودت پرورش دهی؟
مهارت برقراری ارتباط، خود از سه مهارت کلی زیر تشکیل میگردد:
- مکالمه: خروجی زبان انگلیسی
- شنیدن: ورودی زبان انگلیسی
- درک و فهم: تجزیهوتحلیل زبان انگلیسی
وقتی در هر سه مهارت بالا، مهارتهای خود را پرورش دهی، میشود گفت که در حقیقت، در حال پرورش مهارتهای ارتباطی خود هستی. بنابراین اجازه دهید که به هر سه مورد بالا نگاهی بیندازیم و ببینیم که چرا در اغلب موارد، یک کتاب آموزش زبان انگلیسی نمیتواند بهترین گزینه برای یادگیری زبان انگلیسی باشد.
چرا کتاب آموزش زبان انگلیسی اغلب زمانها مورد مناسبی برای یادگیری زبان نیست؟
مکالمه زبان انگلیسی: هدف نهایی زبانآموز
خیلیها روانی و شیوایی در زبان انگلیسی را به این میدانند که بتوانند بهراحتی به زبان انگلیسی مکالمه داشته باشند.
برای تقویت مهارت مکالمه زبان انگلیسی، از هر منبعی که نگاه کنید، شنیدن و صحبت کردن بهعنوان کارآمدترین روش، یاد میشود.
بنده تحقیقات مفصلی در این زمینه انجام دادهام و صحبتهای زبان شناسان متعددی را گوش کردهام. برخی شنیدن را مهمتر میدانند، و برخی صحبت کردن را مهمتر میشمارند. اما همگی در این نکته اتفاقنظر دارند که ترکیب شنیدن و صحبت کردن اصلیترین عامل پیشرفت در مهارت مکالمه است.
بااینوجود، اکثر کتابهای آموزش زبان انگلیسی، کمکی در این زمینه به شما نمیکند.
شاید فکر کنی که خواندن تعدادی مکالمهی از پیش تعیینشده به زبان انگلیسی در کتابهای آموزشی، بتواند به شما کمک کند که در موقعیتش بهدرستی صحبت کنی. متأسفانه هیچوقت اینگونه نیست. مکالمه، یک مهارت تقریباً ناخودآگاه است. درحالیکه وقتی چیزی میخوانی، در حال تجزیهوتحلیل آن با ذهن خودآگاه خود هستی. در ضمن، دنیای واقعی هیچوقت از پیش تعیینشده نیست. هرچقدر هم که از روی کتابی، روشهای سلام و احوالپرسی را برای شروع خوب یک مکالمه تمرین کنی، ممکن است در واقعیت چیز دیگری اتفاق بیفتد که کاملاً دور از انتظار باشد. آنجاست که خودآگاهت مانع از این میشود که موقعیت را به نحو مطلوب مدیریت کنی. اما کافی است که چند بار خودت را در موقعیت مشابه از قبل قرار داده باشی. وقتی این کار را بکنی چندین برابر مطمئنتر و بهتر میتوانی مکالمهای را با شخصی دیگر شروع کنی.
متأسفانه، مشکل از آنجایی آغاز میشود که زبان انگلیسی و دیگر زبانها، بیشتر بهعنوان یک مبحث آکادمیک مطرح شده است. درحالیکه زبان بیشتر به یک ورزش شباهت دارد. موفقیت در هر ورزشی، با خواندن آکادمیک و تئوری میسر نمیشود. بلکه تنها عمل کردن است که باعث موفقیت میشود. حتی ورزشی فکری مانند شطرنج. اگر بخواهی در شطرنج موفق شوی آیا با کتاب شطرنج شروع میکنی؟ معلوم است که خیر. بهجای آن، احتمالاً یا خودت شطرنج بازی میکنی یا به شطرنج بازی کردن دیگران دقت میکنی. این تنها راه موفقیت در ورزش فکری شطرنج است و شنیدن و مکالمه نیز تنها راه برای تقویت مهارتهای مکالمه است.
مکالمه همیشه جزء اهداف نهایی زبان آموزان بوده است. یعنی خیلی ها به این دلیل زبان را شروع میکنند که در نهایت بتوانند خوب به زبان انگلیسی صحبت کنند.
شنیدن و گوش دادن به زبان: تنها راه درک مکالمهی بومی زبانها
اگر برای اولین بار به مکالمهی بومی زبانها به زبان انگلیسی گوش دهی، شاید بسیار تعجب کنی که چقدر سریع صحبت میکنند. احتمالاً متوجه شوی که خیلی کم میتوانی صحبتهایی که ردوبدل میشود را بفهمی.
این موضوع یکی از مشکلات اساسی کسانی است که بهتازگی خواندن یک زبان را آغاز کردهاند. و این مشکل قطعاً با خواندن کتابهای آموزشی برطرف نمیشود.
شاید این سؤال برایت پیش بیاید که پس کتابهایی که به همراهش سیدیهای صوتی تکمیلی از مکالمه بومی زبانها وجود دارد چه میشود؟ در پاسخ بایستی بگویم که اینها نیز تأثیر چندانی در مهارت شنیداری ندارد. مشکل این مکالمهها این است که سرعتشان بسیار آهسته شده است و کلمات به نحو مطلوبی جدا از هم تلفظ میشود. درحالیکه در واقعیت، بومی زبانها سرعت بالاتری دارند و کلمات را بیشتر به یکدیگر میچسبانند. از همه مهمتر اینکه نوع مکالمهای که در این سیدیهای تکمیلی میشنوی اصلا شبیه آن چیزی نیست که در واقعیت اتفاق میفتد.
اگر بهطورجدی میخواهی که مهارت شنیداریات را تقویت کنی این کتابهای آموزشی به همراه مطالب صوتی تکمیلی را کنار بگذار و به زبان انگلیسی واقعی گوش بده. بنده قبلاً دو نوشته در رابطه با دیدن فیلم برای یادگیری زبان انگلیسی نوشتهام. اینها برای تقویت مهارت شنیداری بسیار عالی هستند. در آینده نیز در این رابطه بیشتر مینویسم.
قبل از اینکه بتوانی خوب صحبت کنی بایستی بتوانی شنونده ی خوبی باشی.
درک و فهم زبان انگلیسی : اصلا اینها چه میگویند!
برای اینکه زبان انگلیسی را متوجه شوی و آن را درک کنی بایستی دایره لغات بالایی داشته باشی و تا حدودی نیز به گرامر زبان انگلیسی مسلط باشی.
کتابهای آموزش زبان انگلیسی معمولاً با تأکید بسیار زیادی روی گرامر زبان انگلیسی شروع میکنند. به شما لیستی از نحوهی صرف کردن افعال میدهند و زمانهای مختلف را برایتان تجزیهوتحلیل میکنند.
این پافشاری بیشازحد روی گرامر دو مشکل اساسی ایجاد میکند:
نخست اینکه اصلا به اینهمه گرامر هیچ احتیاجی نیست. حتی انگلیسیزبانها نیز بهطور آکادمیک، اینهمه گرامر زبان انگلیسی بلد نیستند، که خیلی از ما بلدیم. اگر به خیابانهای انگلیس و یا آمریکا بروی و از بومی زبانها مثلاً بپرسی گذشتهی کامل استمراری چیست؟ کمترین عکسالعملی که ممکن است دریافت کنی این است که به شما بخندند!
دومین مشکل این است که خواندن گرامر زبان انگلیسی و کلاً هر دستور زبان دیگری، یک کار کاملاً تحلیلی است. درحالیکه مکالمه زبان انگلیسی یک کار ناخودآگاه است. در پست اهمیت گرامر زبان انگلیسی به این موضوع اشاره کردم که خواندن گرامر اگر تأثیر منفی نداشته باشد تأثیر مثبتی بر مکالمه ندارد.
بنابراین خواندن گرامر بایستی تا زمانی که واقعاً احساس نیاز شدیدی به آن میکنی در اولویت بسیار پایینتری قرار بگیرد. مثلاً شاید زمانی که میخواهی یک مقالهی علمی بنویسی نیاز باشد که برخی جملات را با کتاب گرامری بررسی دقیقتری بکنی.
در ضمن با وجود دسترسی آزاد به اینترنت به نظرم حتی در این زمان نیز نیاز آنچنانی به کتاب گرامری پیدا نمیکنی. سایتهای فراوانی وجود دارد که سؤالات شما در آن یا از قبل جواب داده شده است؛ یا اگر جواب سؤالت را نیافتی، امکان این موضوع وجود دارد که از دیگران سؤال بپرسی و در مدتزمان اندکی جوابت را بدهند.
تنها زمانی که کتاب آموزش زبان انگلیسی مناسب است
به نظر بنده در دو موقعیت نیاز است که از کتاب آموزش زبان انگلیسی استفاده شود:
- زمانی که مجبور باشی. مثلاً زمانی که میخواهی آزمون تافل و یا آیلتس بدهی بهتر است از دو هفته تا یک ماه قبل از امتحان، برای گرفتن نمره بالاتر، بهطور اختصاصی با سؤالات آن امتحان آشنا شوی.
- زمانی که کتاب آموزش زبان انگلیسی جهت حمایت از شما به گوش دادن و مکالمه به زبان انگلیسی باشد.
در دیگر موارد بهتر است که حتیالامکان از کتاب آموزش زبان انگلیسی پرهیز شود.
به دلایلی توجه کن که برای آن یادگیری زبان انگلیسی را شروع کردی
من واقعاً قبول دارم که با رفتن به کتابفروشی و خریدن کتابهای آموزش زبان انگلیسی – بهویژه از نوع آکادمیک قطور!! – احساس بسیار خوشایندی به آدم دست میدهد. آدم احساس میکند که واقعاً کار مهمی کرده و درنهایت با خواندن این کتابها به آرزوی دیرینهی خود میرسد. اما در واقعیت، خرید کتابهای آموزش زبان انگلیسی، مثل **داروهای گولزنک **میماند؛ که به آدم فقط تلقینی وارد میکند که انگار واقعاً کاری دارد انجام میشود.
نکتهی انحرافی: پیشنهاد میکنم در رابطه با داروهای گولزنک placebo و تأثیر آن placebo effect جستجوی کوچکی در اینترنت بکنی.
سه ماه بعد این کتابهای آموزشی را در قفسهی کتابخانهات مییابی که در حال خاک خوردن هستند. و به شما روزهایی را یادآوری میکنند که با ذوق و علاقه، یادگیری زبان انگلیسی را شروع کردی؛ اما پس از مدتزمان اندکی تمام انگیزه و نیرویت را از دست دادی، و خواندن زبان انگلیسی را به زمان دیگری موکول ساختی.
سخن پایانی: کتابهای داستان و آموزنده کاملاً حسابشان از کتاب آموزش زبان انگلیسی جداست
در پایان اگر این نکته را گوشزد نکنم شاید این برداشت شود که بنده با اصل کتاب مخالفت دارم. خیر. کتاب بسیار خوب و قدرتمند است و برای یادگیری زبان انگلیسی جزو لازمترین منابع یادگیری است. کتابخوانی، مهمترین منبع برای افزایش دایرهی لغات، و شکلگیری ساختارهای درست ذهنی است. بنده در نوشتههای قبل گفته بودم که خواندن داوطلبانه و آزاد کتابهای داستان و آموزنده را بهجای کتابهای آموزش زبان انگلیسی بسیار توصیه میکنم.
بنابراین کتاب کاملاً برای تقویت تمامی مهارتهای زبانی موردنیاز و خوب است. اما نه هر کتابی.