داستان کوتاه انگلیسی همراه با ترجمه
همانطور که قبلا هم قول داده بودم برای متنوع تر کردن آموزش های سایت و مفید تر شدن این سایت آموزش زبان انگلیسی ، امروز عنوان داستان های کوتاه انگلیسی را به قسمت “موضوعات سایت” اضافه کردم و اولین داستان کوتاه انگلیسی را شروع می کنیم.
داستان هایی که در این بخش اضافه می شوند با دقت درجه بندی می شوند تا سطح آن ها به تدریج از ساده به دشوار یا پیشرفته تغییر یابد.
این درجه بندی نه تنها شامل مجموعه لغاتی است که در این داستان ها استفاده میشود بلکه اصطلاحات انگلیسی و دستور زبان انگلیسی را نیز شامل می شود.
این داستان های انگلیسی بویژه به منظور کمک به زبان آموزان و دانش آموزان عزیز است تا انگلیسی را آسانتر و با درک بیشتری بخوانند .
در پایان هر داستان انگلیسی ، سوالاتی را در رابطه با آن داستان بیان می کنیم که بهترین تمرین برای درک مطلب انگلیسی می باشند.
اگر زبان آموز می خواهد از این “داستان های انگلیسی” تنها برای تمرین درک مطلب انگلیسی استفاده کند، باید داستانی را بخواند و سپس سوالات را به زبان مادری اش پاسخ دهد.
او همچنین می تواند ابتدا بعضی (یا همه) سوالات را بخواند ، سپس قبل از پاسخ به آنها داستان را برای رسیدن به جواب سوالها بخواند . برای افزایش سرعت خواندن انگلیسی ، زبان آموز می تواند خودش با ساعت مچی یا دیواری وقت بگیرد ، و سعی کند تا آنجا که ممکن است تند بخواند ، مشروط بر اینکه مطلب را بفهمد.
تمرینات دیگری نیز در پایان هر داستان در نظر گرفته شده که میتواند به نوشتن انگلیسی شما بسیار کمک کند.
خوب داستانها را با یک داستان کوتاه انگلیسی ساده شروع می کنیم.
Mr Jones had a few days’ holiday , so he said , ” I’m going to go to the mountains by train.” He put on his best clothes, took a small bag, went to the station and got into the train. He had a beautiful hat, and he often put his head out of the window during the trip and looked at the mountains. But the wind pulled his hat off
Mr Jones quickly took his old bag and threw that out of the window too
THe other people in the carriage laughed. “Is your bag going to bring your beautiful hat back?” they asked
No, Mr Jones answered, but there’s no name and no bag . Someone’s going to find both of them near each other, and he’s going to send me the bag and the hat
ترجمه داستان کوتاه
آقای جونز چند روز تعطیل در پیش داشت ، پس با خود گفت : با قطار به کوه می روم. او بهترین لباسهایش را پوشید، کیف کوچکی برداشت، به ایستگاه رفت و سوار قطار شد. او کلاه زیبایی به سر داشت و اغلب در طول سفر سرش را از پنجره بیرون می آورد و کوهها را تماشا می کرد تا این که باد کلاهش را برد.
آقای جونز به سرعت کیف کهنه اش را هم برداشت و از پنجره به بیرون پرت کرد.
بقیه مسافران داخل قطار به او خندیدند و از او پرسیدند : آیا کیفت می خواهد کلاه زیبایت را برگرداند ؟
آقای جونز جواب داد : نه، در کلاهم نام و نشانی ندارم ولی در کیفم دارم. هر کسی که هر دوی آنها را نزدیک هم پیدا کند، کیف و کلاه را برای من خواهد فرستاد
سوالات مربوط به این داستان کوتاه
A Which of these sentences are true (T) and which are false (F) ? Write T or F
الف ) کدامیک از این جملات درست (T) و کدامیک نادرست (F) هستند ؟
۱. F
T .2
F .3
۴. T
۵. T
۶. F
ب ) به این سوال ها پاسخ دهید.
۱. Mr Jones wnet to the mountains for his holiday
۲. He went there by train
۳. He often put his head out of the window during the trip
۴. Then the wind pulled Mr Jones’ hat off
۵. Mr Jones quickly took his old bag and threw that out of the window
۶. Then the other people in the carriage laughed
Then said, Is your bag going to bring your beautiful hat back?
۸. Mr Jones answered, but there’s no name and adress in my hat, and there’s name and adress on the bag. someone’s going to find both of them near other each , and he’s going to send me the bag and the hat
دی ۲۲, ۱۳۹۸
میشه ازش یه سامری بهم بدین
شهریور ۱۱, ۱۴۰۰
حاجی این خودش خلاصه ست چی میخوای از توش در بیاریم