عبارات و اصطلاحات خوابیدن و خواب به انگلیسی + مثال

عبارات و اصطلاحات خوابیدن و خواب به انگلیسی + مثال

خواب به انگلیسی معادلهای معمول زیر را دارد:

nap, dream, asleep, sleep

که به ترتیب از چپ یعنی: خواب کوتاه یا چرت (اسم و فعل)، رؤیا (خوابی که کسی می‌بیند)، فردی که به خواب رفته، و فعلِ خوابیدن؛ اما آیا تنها دانستن معنی و معادل اسم یا فعل خواب به انگلیسی کافی است؟

در این مطلب به بررسی مهمترین افعال، کلمات، عبارات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خواب یا خوابیدن می‌پردازیم که به شما در مکالمه یا مهارت اسپیکینگ نیز کمک می‌نماید.


الف) مهمترین افعال انگلیسی در مورد خواب

۱- Wake up

Definitions: arise from sleeping, awaken, become conscious

معنی: بیدار شدن از خواب ، بیداری ، هوشیار شدن

مثال :

I woke up at 7am this morning

صبح ساعت هفت از خواب بیدار شدم

۲- nap / take a nap

Definition: sleep for a short time during, usually during the middle of the day

معنی: چرت زدن ، برای مدت کوتاهی خوابیدن، خواب میانه روز

مثال :

My friend Emma takes a nap every afternoon.

دوستم اِما ، همیشه بعد ازظهرها استراحتی میکند (چرت میزند )

۳- go to sleep/fall asleep

Definition: change from a waking to a sleeping state

معنی: خوابیدن ، به خواب رفتن

مثال :

Last night i went to sleep at 10pm.

دیشب ساعت ده به خواب رفتم.

۴- sleep in

Definition: Sleep later than usual/normal

معنی:بیشتر از حالت معمول و همیشگی خوابیدن

مثال:

I am so excited that i get to sleep in tomorrow.

خوشحالم که فردا بیشتر میتونم بخوابم .

۵- stay up late

Definition: not go to bed at normal time, go to bed later than usual.

معنی: تا دیروقت بیدار بودن ، دیرتر از حالت معمول خوابیدن

مثال :

I stayed up late last night. I was busy working online and couldn’t go to bed earlier.

دیشب تا دیروقت بیدار بودم . سرم واقعا شلوغ بود و نتوانستم زودتر به رختخواب بروم.

۶- oversleep

Definition: to sleep longer or later than you planned/intended

معنی: بیشتر خوابیدن از آن مقداری که میخواستید (خواب ماندن)

مثال :

I missed my ride this morning because I overslept.

امروز صبح به خاطر اینکه خواب مانده بودم از سرویس جا ماندم.


ب) انواع خواب به انگلیسی:
برای توصیف انواع خواب یا عادات افراد در خوابیدن

۱- deep sleep

Definition: profound sleep (or slow wave sleep), people have trouble awakening

معنی: خواب سنگین و عمیق

مثال:

I was in such a deep sleep; I didn’t even hear my alarm go off.

در خواب عمیقی بودم حتی صدای زنگ ساعت را هم نشنیدم.

۲- heavy sleeper

Definition: someone who does not awake easily, even to loud noises

معنی : کسانی که خواب عمیق یا سنگینی دارند و حتی با صدای بلند هم بیدار نمیشوند

مثال :

My grandpa is a heavy sleeper. He doesn’t even wake up when we play loud music.

پدربزرگ من خواب سنگینی دارد . حتی وقتی که آهنگی را با صدای بلند پخش میکنیم بیدار نمیشود.

۳- restless sleep

Definition: moves a lot while sleeping, never still while sleeping

معنی: در خواب تکان خوردن ، چرخیدن ، یک جا نخوابیدن

مثال :

My husband moves around the bed all night long. He is a restless sleeper.

همسرم هنگام خواب خیلی غلت میزند و تکان میخورد

۴- light sleeper

Definition: is easily woken up by any small sound

معنی:خواب سبک ، با صدای کوچکی از خواب بیدار شدن

مثال:

Emily is a light sleeper. If she hears any noises, she wakes up right away.

امیلی خواب سبکی دارد . با کوچکترین صدایی به سرعت بیدار میشود


ج) کلمات و عبارات بیشتر انگلیسی در مورد خواب

۱- snooze button

معنی : فشار دادن دکمه ای که زنگ بیداریِ ساعت مثلاً ده دقیقه دیگر زنگ بزند (که بتوانید ده دقیقه بیشتر بخوابید)

مثال:

I hit the snooze button four times this morning.

امروز صبح ، چهار بار زنگ ساعت را به تاخیر انداختم

۲- white noise

Definition: Noise containing many frequencies with equal intensities; like a fan or rain

معنی:صدای آرامش بخش که به خوابیدن کمک میکند مثل صدای باران

مثال:

I can’t sleep without white noise.

بدون یک صدای آرامش بخش نمیتوانم بخوابم

۳- bedtime

Definition: the usual or normal time someone goes to bed

معنی: وقتِ خواب، زمانِ معمول و عادی که همه می‌خوابند

مثال:

I can’t sleep without white noise.

وقت خواب کودکان ساعت هشت شب است

۴- at the crack of dawn

Definition: sunrise, at the first day’s light

معنی : صبح اول وقت ، صبحِ خروس خوون!

مثال:

My husband gets up at the crack of dawn to go to work.

همسرم صبح اول وقت بیدار میشه تا سرکار بره

۵- sleep like a baby

Definition: sleep well, sleep like a baby

معنی:به خوبی خوابیدن ، مثل یک بچه خوابیدن

مثال:

I was so tired last night,i slept like a baby.

دیشب خیلی خسته بودم و مثل یک بچه به خواب رفتم

۶- dream

Definition: A series of thoughts and images occurring in a person’s mind during sleep

معنی : رویا ، خواب دیدن

مثال :

My daughter dreamed she was a bird.

دخترم خواب دید که یک پرنده است

۷- nightmare

Definition: a frightening or bad dream

معنی: کابوس ، خواب وحشتناک

مثال :

My son wakes up screaming from nightmares almost every night

پسرم اکثر شب ها کابوس میبیند و از خواب میپرد

۸- morning person

Definition: a person that likes to wake up early, feels energetic and is happy

معنی:کسی که صبح ها زود از خواب بیدار میشود و سرحال و با انرژی است، آدم سحرخیز

مثال:

My mom is a morning person. She loves getting up early.

مادرم همیشه سحر خیز است . او دوست دارد صبح ها زود بیدار شود

۹- night owl

Definition: a person who finds it easy to stay up late at night; a person who is active and energetic at night

معنی:کسی که دوست دارد شب ها تا دیروقت بیدار بماند و احساس میکند در شب انرژی بیشتری دارد

مثال:

My boyfriend is a night owl. He never goes to bed before 2am.

دوست پسر من همیشه دوست دارد تا دیروقت بیدار باشد . او هیچوقت زودتر از ساعت دو به رختخواب نمیرود.


نویسنده: رضا

A distant tour begins with one step… سفري به طول هزارفرسنگ با يك گام آغاز مي شود...

انتشار این نوشته در

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *



کلیه حقوق متعلق به وب سایت سرای عالی ترجمه می باشد. - © Hcot.IR & استفاده از مطالب با ذکر نام و لینک سرای عالی ترجمه مجاز می باشد.