حروف بیصدا
حروف بیصدا:
حروفی هستند که بدون دخالت حروف صدا دار قابل تلفظ نیستند. حروف بیصدا آن دسته از حروف هستند که نفس در زمان بیان آنها به هنگام خروج با موانع دهان، لبها، زبان یا دندان ها مواجه می شود.
این حروف، بقیۀ حروف انگلیسی (به جز حروف با صدا) را تشکیل میدهند که عبارتند از:
B C D F G H J |
K L M N P Q R |
S T V W X Y Z |
کلماتی که با حروف بی صدا شروع می شوند، حرف تعریف نا معیّن a می گیرند.
مثال:
a desk |
a car |
a banana |
a horse |
a gun |
a fan |
a lemon |
a kite |
a job |
a pen |
a notebook |
a monkey |
a student |
a rabbit |
a queen |
a window |
a vase |
a table |
a yard |
but an x-ray machine |
a Xerox machine |
a zoo |
a zebra |
a yacht |
در دو عبارت a Xerox machine و an x-ray machine به ترتیب با معانی دستگاه کپی و دستگاه اشعۀ ایکس (عکس برداری) حرف x در کلمۀ اول یعنی، Xerox با تلفّظ (زیراکس) دارای صدای z، ز، می باشد، جزو گروه حروف بی صدا بوده، در نتیجه حرف تعریف نامعیّن a می گیرد؛ در حالی که حرف x در کلمۀ دوم یعنی، X-ray با تلفّظ (اِکس- رِی) دارای صدای /I/، اِ، می باشد، جزو گروه حروف صدا دار بوده، در نتیجه با توجه به قوانین ذکر شده در فوق حرف تعریف نا معیّن an می پذیرد.
نکته: دو حرف Y وW گاهی از حروف صدا دار و گاهی از حروف بیصدا محسوب می شوند به این معنی که اگر کلمه یا هجا با آنها آغاز شود بیصدا و در غیر اینصورت صدا دار منظور می شوند. به مثال های زیر توجه نمایید.
نکته: در دو عبارت a Xerox machine و an x-ray machine به ترتیب با معانی دستگاه کپی و دستگاه اشعۀ ایکس (عکس برداری) حرف x در کلمۀ اول یعنی، Xerox با تلفّظ (زیراکس) دارای صدای z، ز، می باشد، جزو گروه حروف بی صدا بوده، در نتیجه حرف تعریف نامعیّن a می گیرد؛ در حالی که حرف x در کلمۀ دوم یعنی، X-ray با تلفّظ (اِکس- رِی) دارای صدای /I/، اِ، می باشد، جزو گروه حروف صدا دار بوده، در نتیجه با توجه به قوانین ذکر شده در فوق حرف تعریف نا معیّن an می پذیرد.
نکته:دو حرف Y وW گاهی از حروف صدا دار و گاهی از حروف بیصدا محسوب می شوند به این معنی که اگر کلمه یا هجا با آنها آغاز شود بیصدا و در غیر اینصورت صدا دار منظور می شوند. به مثال های زیر توجه نمایید.
بیصدا |
y |
حیاط |
yard |
بیصدا |
y |
زرد |
yellow |
بیصدا |
w |
گرم |
warm |
با صدا |
w |
ردیف |
row |
با صدا |
y |
چاره |
remedy |